زندگی موازی در جهان موازی،دستهایش را گرفته ام و داریم توی غروب یک روز پاییزی قدم می زنیم.باد سردی به صورتم می خورد و برگهای نارنجی و قرمز و زرد لای موهایم گیر می کنند.آسمان حسابی گرفته و خاکستری است و نزدیک است باران بگیرد و من حالم ازین بهتر نمی شود. + تاریخ شنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۶ ساعت 22:51 نویسنده آبی | ,زندگی,موازی ...ادامه مطلب