خیال واژه

متن مرتبط با «است» در سایت خیال واژه نوشته شده است

بازگشت همه به سوی بلاگفاست

  • یک سال و یک ماه و دوازده روز. به عبارتی چهارصد و هفت روز. چهارصد و هفت روز پیش تصمیم گرفتم دیگر توی این وبلاگ چیزی ننویسم چون که همه رفته‌ اند و کسی دور و برم نیست، چنین بی‌ کس شدن در باورم نیست. خیال کردم کانال تلگرام و توئیتر و دفتر خاطراتم که جلد سیاه داشت و اسمش را سیاه مشق گذاشته بودم کافی است تا بنویسم و احساساتم را بیرون بریزم و نیازی به بلاگفا که آرشیوم را از من گرفت و دوستانم را هم، نداشته باشم. اما زهی خیال باطل که توئیتر به مسخره‌ بازی می گذرد، کانال تلگرام حق مطلب را ادا نمی‌ کند و دفتر سیاه مشقم را هم، دم سال تحویل ۱۴۰۰، موقع خانه تکانی پاره پوره می‌ کنم و حالا من مانده ام و حرفهایی که طناب می‌ شوند و دور گردنم می‌ پیچند، حرفاهایی که بغض می‌ شوند و گیر می‌ کنند توی گلو و حرفهایی که اشک می‌ شوند و شبها بالشم را خیس می کنند. این مدت یاد گرفتم حرف بزنم. برای اولین بار به دوستان نزدیکم گفتم دارد توی زندگیم چه می‌ گذرد. آن تف سر بالایی که ازش فراری بودم را فرستادم هوا و از فرود آمدنش وسط پیشانیم نترسیدم. اما با این همه من باید یک جایی داشته باشم که بنویسم «توی دلم یک پادگان سرباز، انگار رختاشونو می شورن». حالا کسی بخواند یا نخواند. دوستی داشته باشم یا نداشته باشم. تف سر بالا بیندازم یا نیندازم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حالم چطور است؟

  • حالم چطور است؟ اگر فک و فامیل بودید یا دوست و همکار و همکلاسی و این جور چیزها، لبخند مسخره ای می زدم و می گفتم خوبم تو خوبی؟ ولی وقتی مخاطب خاموش و روشن وبلاگی برای آدم کامنت خصوصی می گذارد که: (( آبی خوبی؟ کجایی؟ )) که دیگر نمی شود لبخند مسخره زد و گفت خوبم. پس بگذارید بگویم که خوب نیستم. که حالم از زندگی به هم میخورد و الان درست توی حالتی هستم که اگر عزرائیل بیاید جلویم ظاهر شود بی تردید دستم را توی دستش می گذارم و می گویم بزن بریم! فقط یک جوری بُکُش زیاد دردم نیاید. , ...ادامه مطلب

  • تابستان بس است

  • یادم افتاد توی تمام این سیزده سال وبلاگ نویسی، یک پست اختصاصی برای تابستان داشته ام. آنهایی که مرا می شناسند می دانند چه جور پستی منظورم است. یک پست تابستانی، سرشار از تنفر، گرمای خَرپَز، کلی دلتنگی، حال خراب و انتظار برای رسیدن پاییز که دست کم برگها زرد شوند و هوا کمی خنک. زندگی که قرار نیست زیباتر شود. آدمها که قرار نیست باشعورتر شوند. من که قرار نیست به آرزوهایم برسم. حداقل هوا خنک شود که دست کم بزنم بیرون و دلم را خوش کنم که پیاده روها با برگهای پاییزی قشنگتر شده اند., ...ادامه مطلب

  • و دلی که تنگ است

  • کاش الان می‌توانستم به دختر توی آینه بگویم غصه نخور! طلوع فردا را کنار دریا تماشا خواهیم کرد..., ...ادامه مطلب

  • دلم اندازه دنیا تنگ است

  • خوشبختی شاید جایی میان بازی های کودکی،وسط کارتونهای رنگارنگ تلویزیون،لا به لای دفترهای املا و برگه های امتحانی،زیر درخت توت،کنار حوض،روی دوچرخه آبی،جلوی مغازه لوازم التحریر فروشی،توی دستهای پسرک فال فروش یا شاید هم در غلغله و عجله و تب و تاب بزرگ شدن،زودتر بزرگ شدن،گم شد و من ماندم و بزرگسالی و یک دنیا آرزوهای تحقق نیافته و آسمانی که سقفش کوتاه شده بود ولی باز دستم به طاقش نمیرسید و خنده ای که از ته دل نبود و گریه های شبانه و نگرانی برای آینده و فردا و فرداها.کاش می شد یک بار دیگر با کارنامه ای که معدل بیست رویش مثل ستاره می درخشید به خانه برگردم و فکر کنم گوشه کلاهم به ثریا می رسد و برای چیدن,دلم,اندازه,دنیا,تنگ,است ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها